قصه گویی

ساخت وبلاگ
تعطیلات تابستان که شروع شده و بچه ها چه ذوقی دارن ازینکه نمیرن مدرسه

کله سحر اومدن کتابخانه (نمیذارن یکم نفس بکشم(کتابدار بدجنس))منم جمعشون کردم گفتم بشینید که قصه بگم و شما هم قول بدید شنونده های خوبی باشید

حالا جالبش اینه که امروز تعدادشون زیاد بوده  یه سری حاضر نشدند تو عکس باشند دیروز صبح تا ساعت 10 فقط برای دونفرشون کتاب داستانهای قرآنی که جدید رسیدن کتابخانه رو خوندم چون که کلاس اولی هستندو تازه باسواد شدند ذوق دارن که هرازچندگاهی خودشون تو خوندن کتاب منو همراهی کنندکه بیا و ببین

حالا یه عکس از قصه گویی بذارم و ببینید تا بعد

اینجا که خیلی آروم نشستند قبلش از بس شیطنت کردند منم کتابو برعکس گرفته بودم که عکاسمون ،امیر خان عکس بندازن که یهو کتابخونه منفجر شد از خنده هاشون

 

 

کتابخانه عمومی شهید حسین شفیعی لیالستان...
ما را در سایت کتابخانه عمومی شهید حسین شفیعی لیالستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : liyalestanliba بازدید : 191 تاريخ : دوشنبه 1 مرداد 1397 ساعت: 12:06